Avand Danesh Book Store
سبد خرید
ورود
عضویت
راهنمای فروشگاه
تصویر بزرگتر
خاطرات پادوی یک گلفبازحرفهای
کیومرث حیدری
شابک:
۹۷۸-۶۰۰-۸۲۱۱-۵۰-۱
۱۹۲
صفحه
، قطع رقعی، جلد شومیز
بهار ۱۳۹۶، چاپ اول، نشر کتاب کوله پشتی
نسخه جدید این کتاب در حال چاپ است.
توضیحات
مثل گروهی شورشی که یک جا جمع میشوند تا خائن را معرفی کنند، دور قوری و استکانهای وسط پتوی سبز جمع شدیم. پیدا کردن خائن در یک جمع سهنفره کار سختی نیست. شواهد نشان میداد قادر به ما خیانت کرده است. در واکنش به نگاه مشکوک من و نیما، بلافاصله دفاعیهاش را آغاز کرد. گفت ببینید ما هر سه مهندسیم. روایدادهای تصادفی را خوب میفهمیم. این اتفاق شبیه بازیهای است که هزار بار بازی میکنی میبازی اما یک نفر هم ممکن است دو بار پیاپی برنده شود. احتمالش که صفر نیست. هست؟ من حس سربازی را داشتم که درجهی ژنرالی یک شبهاش را مدیون امپراتور است. جانم کف دستم بود. به هر حال من دیگر ریاضی کارمندی نمیخواندم. قاطی مهندسها شده بودم. آماده بودم این لطفش را به نحو شایستهای جبران کنم. چه وقتی بهتر از حالا، قبل از اینکه نیما اجازهی فکر کردن پیدا کند، از نظر قادر را تائید کردم.